تبیین روابط همسایگی و سطح امنیت در محلات شهر تهران:دکتر ابوالحسن ریاضی
تبیین روابط همسایگی و سطح امنیت در محلات شهر...
مفهوم بنیادین موجود در تمامی محلات سنتی، مفهوم «همسایگی» بوده که بنیاد آن از خویشاوندی نشات گرفته است. مفهوم لغوی واژه «هم سایه» به معنای داشتن آفتاب و سایۀ مشترک است. افراد زمانهای بسیاری را در قالب یک زندگی اجتماعی، در محدودۀ مشخص جغرافیایی با هم به سر می بردند.
مهمترین ویژگی محله «خوانایی فضا» برای افراد محله است. اما هم اکنون در کلانشهرها همواره از خواندن فضاهای شهری عاجز هستیم. تنها جایی از شهر که می تواند در آن «خوانش فضایی» صورت گیرد، «محله» است. خوانا بودن فضا به ما احساس امنیت می بخشد.
در محلات سنتی این مفهوم تا حدی بوده که افراد قادر بودند امنیت بسیار بالایی (خارج از تصور) را هم به لحاظ ذهنی و هم عینی به اشتراک گذارند. به طوری که همسایگان در وقت سفر کلید منزل خود را به یکدیگر می سپردند. و یا مسئولیت فرزندان و پخت و پز خود را با یکدیگر به اشتراک می گذاردند.
روابط اجتماعی داخل یک محلۀ همگون، امکان شکل گیری امنیت و پایداری را برای زندگی اجتماعی مردم فراهم می سازد. اما در تهران به ویژه در سه دهه اخیر، این پدیده به شدت مخدوش شد،به طوری که دیگر ما قادر به ایجاد حداقل ارتباط های چهره به چهره هم نیستیم. شهری که به شدت نیازمند افزایش بار عاطفی و تخلیۀ هیجانی است.
وی همچنین اذعان داشت: «بایستی اعتراف نمود که ما در شهری زندگی می کنیم که حداقل اطمینان به همسایۀ خودمان را نیز نداریم و زندگی زندگی دوگانۀمان را از او نیز پنهان می کنیم.» به بیانی، به دلیل فقدان معنا و مفهوم دیرینه «محله و همسایگی»، سطح روابط شهروندان در شهر به یک وضعیت آنومیک رسیده و این نکته ای است که بایستی مدیران شهری در حوزه های مختلف اجتماعی بدان بپردازند. بایستی تغییرات در نظام برنامه ریزی شهری به گونه ای حاصل شود که شهروندان حداقلی از یک امنیت اجتماعی در یک سطح محدودی از شهر تجربه نمایند و در سایه آن قادر به ادامه زندگی روزمره خود باشند.